ا
اول اینکه، جمعه ها (در ابتدای برنامه) تعطیل است. بهتر است برای جمعه ی خود در ابتدای برنامه، زمان مطالعه ی درسی نگذارید و برای این روز، یک برنامه ی تفریحی مناسب در نظر بگیرید. بعد به تدریج با افزایش ساعات مطالعه، قسمتی از برنامه ی جمعه ی شما نیز صرف مطالعه خواهد شد.
دوم اینکه، بعضی از عادت های مضر باعث اسراف ساعت های شما می شوند (مثلاً تلفن! یا تلویزیون! یا یخچال! یا کامپیوتر!) پس این عادت ها را حتماً حتماً حتماً محدود کنید.
سوم اینکه، در برابر دید و بازدیدها مقاومت کنید و به راحتی تسلیم نشوید. سعی کنید اگر می شود دید و بازدیدها را نیز منظم کنید و آنها را به روز تعطیل خود موکول کنید و یک چیز را فراموش نکنید، « از ناراحت شدن دوست، فامیل یا هر شخصی که شرایط شما را درک نمی کند، ناراحت نشوید!»
ا
قدم دوم تعیین ساعات خالی هفته:
جمع ساعات کارهای غیر مطالعاتی و شخصی در طول یک هفته را از ۱۴۴ ساعت (جمع ساعات شش روز هفته) کم می کنیم. ساعات باقیمانده، ساعات خالی محسوب می شود که باید ساعات مطالعه ی مشخص شده را (که در قدم سوم راجع به آن بحث می کنیم) در این ساعات گنجاند.
مثلاً اگر جمع ساعات کارهای غیر درسی در طول هفته برای همان شخصی که در قدم اول مثال زدم ۹۴ ساعت شود، ساعات خالی او برابر ۵۰ ساعت خواهد شد.
ا
قدم سوم تخمین جمع ساعات مطالعه در یک هفته:
برای این منظور، ابتدا بیشینه ی ساعات مطالعه ی خود در روز را بر اساس تجارب قبلی (مثلاً در امتحانات پایان ترم) تخمین می زنیم. برای شروع ۵۰ تا ۶۰ درصد پیشینه ی ساعات مطالعه را در نظر می گیریم و عدد حاصل را در شش روز ضرب می کنیم آنچه بدست می آید حدود جمع ساعات ممکن برای مطالعه است. مثلاً بیشینه ی ساعات مطالعه ی همان شخص که در حالات قبل بررسی کردیم در روز دوازده ساعت است.
۵۰ درصد این مقدار می شود شش ساعت، حال عدد را در شش روز هفته ضرب می کنی. پس جمع ساعات مطالعه در یک هفته ۳۶ ساعت خواهد بود (که در ۵۰ ساعت برنامه ی خالی هفتگی برنامه ریزی می کنیم) اگر موفق به ارزیابی دقیق برای ساعات مطالعه مان نشدیم، هفته های اول مطالعه به ما نشان می دهد که توان فعلی ما برای مطالعه چند ساعت در هفته است. جمع ساعات مطالعه در هفته را به تدریج (هفته به هفته یا ماه به ماه) و غیر محسوس افزایش می دهیم تا اسفند ماه به بیشینه ی ساعات مطالعاتی خود برسیم.
این ساعات تا نیمه ی دوم اردیبهشت ماه سال بعد ثابت می ماند و آن زمان به دلیل خستگی و شرایط روحی خاص بهتر است آگاهانه ساعات مطالعه را تا ۸۰ درصد بیشینه کاهش دهیم. در اواخر خرداد ماده باز به زمان بیشینه ی ساعت مطالعه نزدیک خواهیم شد.
آنچه که توجه به آن اهمیت دارد این است که ساعات مطالعه ی هفتگی واقع بینانه در نظر گرفته شود و افزایش آن نیز تدریجی باشد.
ا
قدم چهارم تقسیم ساعات مطالعه ی هفتگی بین دروس:
تقسیم ساعات بین دروس، باید بر اساس منطقی درست انجام پذیرد. معمولاً فراگیران در طول یک هفته، درسی را بیشتر مطالعه می کنند که علاقه ی بیشتری به آن دارند و به همین دلیل در دروسی که ضعیف هستند تا ابدالدهر ضعیف می مانند! یا گاهی دروسی که اهمیت کمتری در کنکور دارند را بیشتر مطالعه می کنند و در نتیجه دروس مهمتر که معمولاً حجم بیشتری هم دارند باقی می ماند. به نظر شما در طول یک هفته چه درسی را باید بیشتر خواند و چه عواملی در زمان مطالعه ی هر درس در طول هفته مؤثر است؟
عوامل مؤثر در سهم مطالعه ی هر درس در طول یک هفته عبارتند از:
ا
۱- اهمیت درس در کنکور سراسری:
عاملی که اهمیت درس در کنکور را تعیین می کند: ضریب هر درس در کنکور است.
مثلاً ضریب درس زیست شناسی در رشته ی تجربی به این صورت محاسبه می شود:
۱۲=۳×۴= ضریب درس زیست شناسی[ ۴: ضریب درس زیست شناسی
۳: ضریب دروس اختصاصی]
یا درس ریاضی در رشته ی ریاضی:
۱۲=۳×۴= ضریب درس ریاضی
[۴: ضریب درس ریاضی
۳: ضریب دروس اختصاصی]
یا ضریب یک درس عمومی مثل عربی:
۲=۱×۲= ضریب درس عربی
[ ۴: ضریب درس عربی
۳: ضریب دروس اختصاصی]
با یک مقایسه در می یابیم اهمیت درسی مثل زیست شناسی در رشته ی تجربی و درس ریاضی در رشته ی ریاضی، شش برابر درس عربی است. (اما دقت کنید که این عامل، به همراه سایر عوامل باید در نظر گرفته شود و به تنهایی ملاک نیست.)
ا
۲- حجم درس: در برنامه ریزی بلند مدت حجم هر درس را طرح درس آزمون های آزمایشی مشخص می کنند. بهترین کار این است که برنامه ی میان مدت خود را در نظر بگیرید و حجم درسی که قرار است در یک هفته خوانده شود را طوری تنظیم کنید که در پایان برنامه ی میان مدت به اهداف آموزشی خود رسیده باشید.
ا
۳- ماهیت درس: ماهیت برخی از دروس ایجاب می کند که زمان بیشتری به آن اختصاص دهید. مثلاً اگر قرار باشد در یک درس استدلالی مثل ریاضی به تسلط کامل برسید باید تعداد زیادی تمرین و تست حل کنید ضمن اینکه پاسخ دادن به تست های ریاضی اغلب نیاز به فکر کردن و استدلال کردن دارد. به دلیل همین تفاوت ماهیت است که در کنکور نیز زمان پیشنهادی برای هر تست ریاضی نسبت به سایر دروس بیشتر است. بنابراین سرعت مطالعه ی درسی مثل ریاضی کمتر از سرعت مطالعه ی درسی مثل ادبیات است.
ا
۴- درجه ی سختی هر درس: سخت یا آسان بودن یک درس بستگی به پایه ی علمی، علاقه و استعداد افراد دارد و چیزی جدا از ماهیت درس است. اگر در یک درس ضعیف هستید بالطبع باید ساعات بیشتری را به آن اختصاص دهید. در ساعاتی که بیشترین درک را از مطالعه ی خود دارید، به مطالعه ی دروسی بپردازید که در آن ضعیف تر هستید و هر گاه در فراگیری چنین درسی موفق بودید به خود جایزه بدهید. مثلاً افزودن ساعات تفریح در طول هفته یا مطالعه ی درسی که دوست دارید پس از درسی که دوست ندارید.
ا
در تقسیم ساعات مطالعه ی هفتگی بین دروس، توجه به سه نکته ضروری است:
الف) در هفته ساعاتی را به برنامه های عقب افتاده ی هفته اختصاص دهید. مثلاً برای شخصی که قبلاً مثال زدیم، از ۳۶ ساعت حدود سه ساعت را کم می کنیم و این سه ساعت را به عنوان ساعات آزاد مطالعه ی درسی، در آخر هفته قرار می دهیم.
ب) در هفته ساعاتی را به مرور کل دروس هفته (از روی دفتر خلاصه) اختصاص می دهیم. مثلاً برای شخص مثال بالا، حدود سه ساعت را به مرور هفتگی اختصاص می دهیم.
ج) در برنامه ی یک هفته حتی الامکان همه ی دروس اختصاصی و عمومی گنجانده شود. حذف یک درس از برنامه ی درسی به این امید که بعداً خوانده می شود، خطای بسیار بزرگی است. زیرا اولاً، مطالعه ی آنها به زمان نزدیک کنکور موکول می شود که زمان طلایی برای مرور درسهاست، نه خواندن مطالب جدید.
ثانیاً، همواره دلهره ی نخواند این مطالب (به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه) با ماست. (مثلاً شایع است برخی از فراگیران، مطالعه ی دروس عمومی را به بعد از عید موکول می کنند.)
ا
قدم پنجم تنظیم برنامه در یک روز:
برای تعیین دروسی که قرار است در یک روز خوانده شود توجه به نکات زیر ضروری است:
ا
۱- اگر «هر واحد مطالعاتی را زمانی که صرف خواندن یک درس در یک نوبت می شود بدانیم.» بهتر است این واحد بین ۲ تا ۳ ساعت باشد. در ضمن باید بین هر دو واحد مطالعاتی حتماً حتماً حتماً بین نیم تا یک ساعت استراحت در نظر گرفته شود.
ا
۲- در هر روز حداقل دو و حداکثر چهار درس خوانده شود. علت حداقل دو درس این است که در صورتی که مدت زیادی تنها یک درس مطالعه شود، هم خستگی بیشتر است و هم در طول هفته فقط هر درس در یک روز خوانده و امکان تکرار آن کمتر می شود. اما بعضی از افراد در مطالعه تنوع طلب هستند و ترجیح می دهند درسهای بیشتری در یک روز مطالعه کنند، اما از آنجا که تعداد زیاد دروس در هر روز تمرکز روی هر درس را کم می کند و در ضمن برای خواندن هر درس مدتی صرف پدیده ی گرم کردن ذهنی می شود، زمان مطالعه ی مفید هر درسی بسیار کوتاه می شود.
(توضیح: هر گاه شروع به مطالعه ی مطلبی می کنید مدتی طول می کشد تا ذهن شما به صورت فعالی به مطالعه واکنش نشان دهد. به این بازه ی زمانی، زمان گرم کردن ذهنی می گویند.)
ا
۳- در یک روز هم درس اختصاصی و هم درس عمومی گنجانده شود.
ا
۴- در ساعاتی که گیرایی شما بالاتر است درسهای استدلالی (مثل ریاضی و فیزیک) و همچنین درسهایی که علاقه ی کمتری به آنها دارید را بگنجانید و پس از این دروس به عنوان جایزه، درسی را که دوست دارید قرار دهید.
ا
۵- بهتر است ساعات مطالعه ی درس های مشابه در همه ی روزها در صورت امکان، ساعات مشخصی باشد. علت این امر این است که پدیده ی گرم کردن ذهنی، زمان کمتری را به خود اختصاص داد.
ا
۶- به دنبال ۵۰ دقیقه مطالعه، ۱۰ دقیقه استراحت یا اینکه بعد از ۳۵ دقیقه مطالعه پنج دقیقه استراحت حتماً حتماً حتماً در نظر گرفته شود. قبلاً در قدم سوم به این نکته اشاره شد که بین هر دو واحد مطالعاتی بین نیم تا یک ساعت استراحت باشد اما توجه داشته باشید که این ۱۰ تا ۵ دقیقه ها، چیزی جدای از استراحت های بین واحدهای مطالعاتی است، زیرا اولاً این ۱۰ تا ۵ دقیقه ها درون واحدهای مطالعاتی و نه بین آنها و ثانیاً جزو ساعات مفید مطالعه به حساب می آیند.
جالب است بدانید تأثیر این استراحت های کوتاه در کیفیت آموزش شما بسیار زیاد است.
ا
قدم ششم- تقسیم دروس بر اساس ماهیت آنها و اختصاص زمان مناسب برای یادگیری مفاهیم و تست زنی:
این پست یه پارت دیگه هم داره ان شا الله در رزو های آتی ....