از چه بهانه ای استفاده کنم که به من کمک کند کارم را ادامه ندهم؟
ظاهر نامناسب؟ ضعف بنیه؟ نداشتن تحصیلات ؟ پیری ؟ جوانی ؟ بد اقبالی ؟
همسر ؟ بدبیاری شخصی ؟ مریضی ؟ ترافیک ؟مشغله خانوادگی ؟
کودک داری ؟ کرایه اتومبیل ؟ و هزاران بهانه دیگری که میتوان آورد.
هر گاه که به بهانه ای متوسل میشویم آن بهانه در ضمیر ناخودآگاه او نقش عمیقتری می بندد.
اندیشه های ما چه مثبت و چه منفی ، با مداومت در تکرار ، تغذیه و تقویت میشود.
بنابراین برنامه ای که به سوی موفقیت دارید ، آن است که خود را در برابر عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری واکسینه کنید.
بیماری شکست پذیری به صورتهای گوناگون پدیدار میشود ، اما مخربترین انواع آن بهانه ها فقدان تندرستی ، فقدان هوش ، فقدان سن مناسب ، و فقدان شانس و اقبال است .
پیشنهاد من آن است که کتاب جالب دکتر شیندلر ، با عنوان چگونه 365 روز در سال زندگی کنیم را بخوانید.
دکتر در این کتاب نشان داده است که سه تخت از چهار تخت بیمارستانها را افرادی اشغال کرده اند که بیماریشان منشا عصبی دارد .
تصور کنید که اگر سه چهارم بیماران ، یاد گرفته بودند که چگونه تنشهای عصبی خود را کنترل کنند ، هرگز سرو کارشان به بیمارستانها نمی افتاد .
کتاب را بخوانید و برنامه ای برای کنترل هیجانات عصبی خود ترتیب دهید.
تا زمانی که روی خاک هستم ، می خواهم زندگی کنم . چرا باید خودم را نیمه مرده فرض کنم ؟
هر دقیقه که انسان در اضطراب مردن میگذراند دقیقه ایست که می توانست
در مردن سپری شده باشد.
چهار بهانه برای شما که میخواهید با بهانه فقدان تندرستی مقابله کنید.
1.در باره بیماریهای خود صحبتی نکنید.
2.نگران سلامتی خود نباشید.
3.به خود بگویید« فرسودگی بهتر از شکست است»
برای موفق شدن باید با هوش بود. بیشتر ما آدمها در ارتباط با مساله هوش و
استعداد دو اشتباه اساسی مرتکب میشویم.
1.هوش و استعداد خود رادست کم میگیریم
2.درباره هوش و استعداد دیگران اقراق میکنیم.
نگرشی که نسبت به هوش خود دارید ، بسیار مهمتر از میزان هوش شماست.
شخصی که ضریب هوشی او صد باشد، به یاری دیدگاهی مثبت ، خوش بینانه و مساعد ،
میتواند پول و احترام و موفقیت کسب کند.
تا شخصی که هوشی صدو بیست ، منفی باف ، بدبین ، و تک رو داشته باشد.
به خاطر داشته باشید ، طرز تفکری که هوش شما را هدایت میکند بسیار مهمتر از هوش شماست ؟
اما یک سوال افراد عاقل موفقترند یا افراد باهوش ؟
تغیراتی کوچک . نتایجی بزرگ
موفقیت و شکست معمولآ ناشی از یک رویداد واحد نیستند.
شکست میتواند حاصل غفلت از یک تماس تلفنی ....کوتاهی در پیمودن راهی اضافه تر...
یا گفتن «دوست دارم» باشد.
موفقیت ناشی از قضاوت صحیح است ، قضاوت صحیح ناشی از تجربه است ، و تجربه
اغلب ناشی از یک قضاوت نادرست است.
تحقیقات نشان میدهد که افراد موفق معمولآ سریع تصمیم میگیرند و موقعیت های کاملآ
حساب شده را به ندرت از دست میدهند و بر عکس ، افرادی که شکست میخورند معمولآ
به کندی تصمیم میگیرند و زیاد تغییر عقیده میدهند . هرگاه تصمیمی منطقی گرفتید،
آن را از دست ندهید!